معماری و سیاست:
سوالات مقاله:
۱. معماری چگونه میتواند بر سیاست تاثیرگذار باشد؟
۲. معماران چه نقشی در بازنگری برنامه های سیاسی دولتمردان میتوانند ایفا کنند؟
۳. آیا معماری قدرت برهم زدن وضعیت موجود را دارد؟
مقدمه:
از سالیان دور همیشه سیاست و هنر رابطهی نزدیکی با هم داشتند و از میان تمام هنرها، این معماری است که بیشترین نقش را برعهده دارد. بهتر است به این نکته هم توجه کنید که این عمدتاً سیاست است که بر معماری و شهرسازی تأثیر می گذارد. قوانین، بودجه، مسابقات و… برای پروژه های عمومی، روند معماری را تعیین میکند.
معماری یک کنش ذاتا سیاسی است. با توجه به نقش مهم این حرفه در شکل دادن به محیط و زندگی شهری، برخی از معماران تلاش خود را مضاعف میکنند و نه تنها از تغییر حمایت می کنند، بلکه فعالانه در آغاز پیشرفت اجتماعی از طریق کنشگری مشارکت می کنند.
رابطه معماری با سیاست و جامعه همواره رابطهای غامض و پیچیده بوده. همانگونه که میچل کاپور گفته: “معماری سیاست است”.
معماری قدرتی را که درونش نهفته است، به ویژه در شکل معماری یادمانی که توسط قدرتهای سیاسی شکل گرفته، آشکار میسازد. این آثار یادمانی قدرت افرادی را که مسئول شکلگیری آنها هستند نشان میدهند و سرشت چنین قدرتی را توصیف میکنند. هرچند امروزه معماری حول موضوعاتی جریان دارد که نشانگر بیطرفی آن است تا بدینشکل برای شهر تصویر یا درونمایه سالمتری را، بدون حمایت از هیچ رژیم سیاسی، نمایش دهد، اما مطمئناً میتوان گفت كه استفاده از معماری به عنوان ابزاری مهم برای نمادپردازی قدرت و اقتدار در جوامعی چون آلمان نازی و امپراطوری روم محسوب میشده است، تا بلکه از این طریق میراث یک جامعه یا منطقه را طی گذشت زمان حفظ کند.
در ادامه به بررسی معماری در دوران سیاستهای مختلف میپردازیم.
شروع توجه سیاست به معماری:
یک سال و نیم پیش، گرتا تونبرگ در مجمع جهانی اقتصاد در داووس سخنرانی می کرد و از رهبران جهان خواست که علیه تغییرات آب و هوایی اقدام کنند. مبارزات انتخاباتی او توجه بین المللی را به خود جلب کرد و هزاران نفر پشت سر او گرد آمدند و بر تصمیم گیرندگان فشار آوردند تا در مورد بحران تغییرات آب و هوایی اقدام کنند. این مبارزات نتوانست آنقدر که انتظار می رفت بر سیاست آب و هوا تأثیر بگذارد. با این حال، آنچه مهم است این است که اقدامات او تغییرات آب و هوایی را سرلوحه اخبار قرار داد، بحث را برانگیخت و الهام بخش بسیاری از مردم برای آگاهی بیشتر از محیط زیست شد.
بنظر شما معماری چه نقشی در تغییرات آب و هوایی دارد؟
سیاست و معماری:
۱. گاندی و معماری او:
زمانی که هند برای آزادی خود میجنگید، گاندی در تلاش بود تا ایدههای زندگی پایدار و استفاده از مصالح بومی را به کار گیرد. آشرام گاندی در احمدآباد نمونهای کارآمد از این ایدئولوژی است. آشرام های گاندی دارای فضاهای کاربردی مجزا است که با هم ادغام می شوند و فضاها به گونه ای ساخته شدهاند که کاربر به طور کامل، درگیر فعالیتهای خاصی باشد. ساختمانهای مختلف گاندی بر اساس فلسفهی خوداتکایی او و با استفاده از مصالح موجود ساخته شده است که توسط معماران مختلفی مانند چارلز کوریا، لوری بیکر، هونارشالا و غیره اتخاذ شده است. این سیاست در جهت ایدولوژی خروج و رهایی هند از استعمار و خودکفایی است. نقش مهم معماران، تغییر شکل معماری و شکل دادن به آنچه در تلاش برای تبدیل شدن به هویت برای هند و معماری هند بود.
۲. معماری نازی:
معماری نازی طبیعتاً بی رحمانه بوده است. با رژیم آدولف هیتلر، نازیها در طول حیات خود ساختمانهای سازمانی زیادی ساختند. آنها اردوگاه های کار اجباری و ساختمانهای دولتی مختلفی ساختند که اقتباسی از معماری بی رحمانه بود. معماری نازی عناصر کمی داشت که به آنها کمک میکرد تا ایدولوژي خود را بتوانند منعکس کنند: مانند سقفهای مسطح، گسترش افقی، کمبود دکور و یکنواختی. ساختمان هایی که توسط هیتلر ساخته شد در تلاش برای حذف سبک نئوکلاسیک از ساختمان های رایج در آن زمان بود. این ساختمان بیش از هر ساختمان دیگری که ساخته شده بود رسمیتر و منظمتر بود، حتی ساخت این ساختمانها به شیوهای بیرحمانه انجام شد.
۳. معماری فلسطین بعد از اشغال توسط اسرائیل:
اول از همه کمی از بستر پروژه و شرایط سیاسی و جغرافیایی فلسین شروع کنیم.
بعد از جنگهای سال ۱۹۴۸، اسرائیل بخش زیادی از خاک فلسطین را اشغال کرد، مسائل فلسطین به کلی دگرگون شد و پیمان اسلو بین دو طرف تنظیم شد و در واقع سرزمین بین فلسطین و اسرائیل تقسیم شد که در اثرش جغرافیای فلسطین خیلی تغییر کرد. دراین پیمان، دو دولت همدیگر را به رسمیت شناختند و دو قسمت به فلسطینی ها داده شد.
منطقهی تحت اختیار فلسطین به سه زون A و B وC تقسیم بندی شد. این تقسیم بندیها به گونهای انجام شده که هر کدام از آنها منطقهی به هم پیوسته نیستند و در واقع زونها یک سری نقطههای پراکنده هستند و پیوستگی ندارند.
تاثیری که زون بندیها در فلسطین روی معماری و شهرسازی گذاشتند، این است که ساخت و سازها در دو الی سه شهر اصلی که منطقههای نسبتا بزرگتری هستند،متمرکز شدند. به همین دلیل در شهرها ساخت و سازهای پرتراکم و بلندمرتبه اتفاق میفتد تا بتواند برای جمعیتی که در آنجا متمرکز شدند، پاسخگو باشد. از طرف دیگر به خاطر درگیریها، در دورههایی به فلسطینیها اجازه داده نشد که مصالح را به منطقههای اشغالی بیاورند و ساخت و ساز متوقف میشد. بعد از حل مشکلات انتقال مصالح، توسعههای پرسرعت اتفاق میفتاد تا بتوان به نیاز ساخت جواب داده بشود و این مسئله روی شکل و ظاهر و نوع ساختمونها تاثیر میگذارد. در نتیجه در شهرها، بافتی از ساختمانهای بتنی بلندمرتبه زمخت به وجود آمده است.
بعد از تصمیم عجیب و یک شبه آریل شارون، نخست وزیر اسرائیل هیچ کارگر فلسطینی نباید در اسرائیل کار میکرد و در نتیجه حدود صد و پنجاه هزار کارگر فلسطینی ساکن کرانه باختری و نوار غزه یک شبه بیکار شدند.
به همین دلیل برای ایجاد شغل در فلسطین باید تصمیم اتخاذ میشد. پس طرحی پیشنهاد شد با عنوان اشتغال زایی از طریق محافظت و مرمت بناهای تاریخی فلسطین. این طرح باعث شد یک مسیر تازهای باز شود و به دنبال آن تعداد زیادی نهادهای خارج از فلسطین کمکهای مالی کردند تا این طرح کارآفرینی در فلسطین جلو برود.
با افزایش استقبال مردم و دریافت کمکهای مالی، تمرکز از روی تک بنا، به احیا و بازسازی کل روستاها تغییر پیدا کرد و این مسئله موجب باززندهسازی و حفاظت پنجاه روستا شد.
یعنی حفظ نیمی از میراث فرهنگی فلسطین در کرانه باختری و نوار غزه
اولین پروژه باززندهسازی از این پنجاه روستا، برنده جایزه آقاخان شد؛ مرکز تاریخی بیرزیت. بیرزیت به دو دلیل برنده شد؛ یک اینکه به دانشگاه بیرزیت نزدیک بود و حضور دانشگاه در این شهر میتوانست به پروژه کمک کند. دلیل دیگر هم موقعیت محوریه بیرزیت در کرانه باختری و نزدیکی آن به شهرها و روستاهای اطرافش مانند رام اللهه بود که میتواند یک نقطه آغاز خوبی برای ادامه این برنامه باشد.
بیرزیت یک شهر کوچیک با جمعیت حدود پنجهزار نفر است که مرکز تاریخی آن طی سالها به حاشیه رفته است.
بنظر شما چه ساختمانهایی نقطه تلاقی معماری و سیاست تلقی میشوند؟
۱. فضاهای زیادی برای ملاقات سیاست و معماری وجود دارد. شاید واضحتر از همه، بتوان تصمیمهای سیاسی در فضاهای عمومی و ساختمانهای تعیینشده مانند پارلمانها، وزارتخانههای دولتی و دادگاههای عالی و… که قدرت در آنها مستقر است را نام برد.
۲. یکی دیگر از راه های ملاقات علوم سیاسی و معماری، مطالعه سیاست شهری است. بخش بزرگی از جمعیت جهان در شهرها زندگی می کنند و همه شهرها با تصمیمات سیاسی در مورد ساخت و ساز، زیرساخت ها و منطقه بندی شکل می گیرند.
معماری، کرونا و سیاست:
طی سالهای اخیر، بشریت با یک بحران جهانی جدی به نام کرونا روبرو شده است و شاید این بزرگترین بحران نسل ما باشد.
بنظر شما تصمیماتی که دولتها و مردم برای جلوگیری با این همهگیری اتخاذ میکنند، چه تاثیراتی بر روی معماری خواهد گذاشت؟ آیا این ویروس نوظهور و همهگیری ناشی از آن و بهرهگیری از تجربههای زیستۀ ما در این دوران، میتواند ما را در جهت ارائۀ یک معماری موفقتر سوق دهد؟
این روزها شکل و شمایل رستوران، مراکز تجاری، مدارس، مراکز آموزشی و حتی مراکز تفریحی و سرگرمی به دلیل شیوع کرونا تغییر کرده است. طراحان نیز سعی کردهاند برای جداسازی و ایجاد محفظههای محافظتی خلاق باشند.